0
۷+
اطلاعات بیشتر
درباره شنل قرمزی
در کتاب شنل قرمزی میشنویم: سالها پیش در روستایی کوچک دختری با مادرش زندگی میکرد که همه او را شنل قرمزی صدا میزدند. این هم به خاطر آن بود که او همیشه با یک کلاه و شنل قرمز رنگ از خانه بیرون میرفت. شنل قرمزی این کلاه و شنل را خیلی دوست داشت چون آنها را مادربزرگش در روز تولدش به او هدیه داده بود. روزی مادرش گفت که به خانه مادربزرگش برود و او در راه خانه مادربزرگ با خطراتی مواجه میشود. گرگ بد گندهای هوس میکند دخترک و غذای داخل سبد را بخورد. او مخفیانه شنل قرمزی را تعقیب میکند، گاه پشت درختان و بوتهها و تپهها قایم میشود و گاه درون چالهها. در نهایت گرگ به شنل قرمزی نزدیک میشود و دخترک از روی خامی مقصدش را به گرگ لو میدهد.
این انیمیشن را چقدر دوست داشتی؟
من که 12 سالمه از صدای گرگ ترسیدم
راپنزل
عالی بود
خوب بود
خوب بود
دخترک جذاب
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییئ
مشاهده نظرات بیشتر